- قلاب دوز
- کسی که پیشه اش قلاب دوزی است
معنی قلاب دوز - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوختن نقش و نگار با ابریشم یا خامه بر روی پارچه
دوختن نقش و نگار با ابریشم یا خامه بر روی پارچه
کجه دوز چکن دوز کسی که عمل قلابدوزی را پیشه کند
کجه دوزی چکندوزی عمل و پیشه قلابدوز دوختن طرحهایی از نقش و نگار از ابریشم یا خامه یا رشته های طلا و نقره بر روی پارچه بوسیله قلاب. یا جامه قلابدوزی. جامه ای که رشته های فلزی طلا یا نقره یا شبیه آن بر روی وی دوخته باشند. گلدوزی
وستولدوز کسی که قلپاق دوزد: مرا محبت قلپاق دوز ماهی هست ازین نمد من درویش را کلاهی هست
چیزی که با تارهای طلا دوخته شده باشد تاج طلا دوز دستار طلا دوز
کپاه دوز جامه دوز درزیگر
ترکی پیشتاز، راهدان راهنما، ابیشه (جاسوس)، پاسدار
آنچه که لبها را بهم بچسباند و بپیوندد چایی باید لبریز و لب سوز و لب دوز باشد